جدول جو
جدول جو

معنی ثلاث الف - جستجوی لغت در جدول جو

ثلاث الف(ثَ ثَ اَ)
سه هزار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ثَ ثَ تُ)
سه هزار
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ)
لام الف لا. نام الف ساکن باشد و در الفبا آن رابه صورت ’لا’ ضبط کنند. و از آن در حروف الف را خواهند یعنی همزۀ ساکنه را. رجوع به لا شود:
قلمت نافذ امر است و چنان گر خواهد
لام الف منفی گردد ز حروف معجم.
سوزنی.
، گره بشکل لا. الف دانه. گرهی که چون لام الف بندند. لامه:
چون لام الف گرفته من او را کنار واو
پیراسته دوزلفک چون دال کرده لام.
یوسف بن نصرکاتب.
وان فکنده نیزه ها چون لام الف در یکدگر.
کمال اسماعیل.
، لامه. لامک. رجوع به لامه شود
لغت نامه دهخدا
نام لا که بعضی آنرا جزو حروف الفبا پنداشته اند. یا لام آوردن، مراد معنی لا است یعنی نه نفی: قلمت نافذ امر است و چنان گر خواهد لام الف منفف گردد ز حروف معجم. (سوزنی لغ)، شکل لا صورت لا: چون لام الف گرفته من او را کنار واو پیراسته دوزلفک چون دال کرده لام. (یوسف بن نصر کاتب لغ)، لامه لامک
فرهنگ لغت هوشیار